مهمترین وظیفه نما یا پوشش ساختمان، محافظت از انسان در برابر خطرات محیط پیرامونی و همچنین شرایط اقلیمی و جوی می باشد. انسان برای حفاظت خود در برابر عوامل جوی و اقلیمی از یک طرف و حیوانات موذی و انسان های مزاحم از طرف دیگر، فضایی به نام خانه را برای خود ایجاد کرد تا زمانی که خانه برای ساکنان آن نقش حفاظ را بر عهده داشت و آن را برای محافظت خود در برابر تهدیدهای بیرونی م یخواستند، نماسازی مفهومی نداشت. ساختمان های مسکونی دیوارهای محکم و یکپارچه ای محصور شده بودند که با حداقل نفوذی به بیرون بدنه تشکیل یک فضای عمومی را م یدادند و نما سازی برای ساختمان های مسکونی به مفهوم امروز آن نبود. چون نمای ساختمان حداقل منفذ را به بیرون داشت جلوی باد و باران، گرما و سرما و نفوذ عوامل حیوانی و انسانی را م یگرفت، ولی ساختمان را از نور و تهویه لازم محروم م یکرد. رفته رفته نیاز به این مواهب بیشتر شد و در نتیجه ایجاد روزنه در دیواره افزایش یافت، نیاز به پوسته سومی برای حفاظت بیشتر شد.
برای این منظور انسان دیواری دور تا دور خانه و آبادی خود کشید. این دیوار گسترش فضاهای مسکونی در داخل "چهار دیواری اختیاری" و بدون پنجره به فضای عمومی را به دنبال داشت. همچنین افزایش تعداد واحدهای مسکونی به تراکم در داخل باروری شهر یا روستا انجامید. خانه ها درون گرا طراحی شدند و آبادی ها، تمرکز گرا و حول یک فضای اجتماعی میدان گونه به نام محل تجمع با گوشه نگاهی به تاریخ تمدن های نخستین، از چین وهند گرفته، تا ایران،میان رودان،مصر،یونان و روم به درونگرایی خانه های مسکونی پی می بریم.
درون گرایی یکی از اصول معماری در خانه سازی کشورهای مسلمان نشین است ولی ابداع و ره آورد اسام نبوده و فقط توسط آن تثبیت و ماندگار شده است. چنانکه میدانیم با ظهور اسلام در ساختمان سازی و معماری ابداع قابل توجهی نشد بلکه اسلام از معماری ادوار قبل در ساختن مساجد استفاده کرد. جالب توجه آنکه نه تنها خانه های یونان و روم باستان درونگرا و حول یک حیاط مرکزی شکل گرفت هاند، بلکه ویلاهای روم و کوشک های تمدن های دیگر که چهار جبهه یا چهار نما بودند، در پشت دیواری بلند از دید و دستبرد غریب هها حفاظت می شدند. تک کلبه های بسیار ابتدایی و ساده مستقر در مزارع اروپایی، یا برخی ساختمان های عمومی تک افتاده در شهرها و روستاها، تنها نمونه هایی از ساختمان های برونگرای قرون وسطی در غرب هستند.
شفافیت که یکی از اصول خرد گرایی و یک شعار سیاسی اجتماعی زمان بود، به معماری انتقال یافت و مفاهیم "سبکی" و "شفافیت" ارکان اصلی زیبایی شناسی نو گرا شدند. صلابت و شکوهی که از گذشته به ارث رسیده بود و در نماها متبلور میگشت، از نظر سیاسی و فرهنگی زیر سوال رفت و یکی از نقاط ضعف معماری و شهر سازی گذشته معرفی گردید. شعارهای عدم استفاده از تزیین و بی پیرایگی مزید بر علت شده، پنجره های سراسری را رواج داد.